به گزارش تحریریه، در روابط بینالملل، گاه تحولات پنهان و تدریجی تأثیری عمیقتر از رویدادهای پرزرقوبرق دارند؛ اما نشست بریکس ۲۰۲۵ در ریو دوژانیرو همزمان نمایش قدرتی برنامهریزیشده و رویدادی ژئوپلیتیکی تأثیرگذار بود. در حالی که بسیاری از تحلیلگران غربی هنوز با نگاه گرفتار در ذهنیت جنگ سرد به آن مینگرند، کشورهای دیگر جهان این نشست را بازتابی از خیزش جنوب جهانی میدانند.
جنوبی که اینبار نه بهعنوان ناظری منفعل، بلکه بهعنوان مشارکتکنندهای برابر در بازطراحی نظم جهانی آینده وارد صحنه شده است. چرا که راه یافتن اندونزی بهعنوان عضو رسمی بریکس، فقط نقطه عطفی دیپلماتیک نیست بلکه بازتعریفی از ماهیت نقش منطقه جنوب شرقی آسیا است.
بازنگری در میراث بانگدونگ: احیای اصول جنبش عدم تعهد در نظم نوین جهانی
وقتی رهبران ده کشور عضو بریکس پلاس در ریو برای عکس دستهجمعی ایستادند، صحنه بهطرزی چشمگیر یادآورکنفرانس تاریخی باندونگ در سال ۱۹۵۵ بود، زمانی که کشورهای تازه استقلالیافته گردهم آمدند تا سلطه ایدئولوژیهای تحمیلی را به چالش بکشند و خواستار فضایی برای تحقق اهداف و آرمانهای خود شوند. آن روزها، معنای این گردهمایی امتناع از قرار گرفتن دریکی از دو بلوک شرق یا غرب بود؛ امروز، نشانهی عبور از دوگانهی نادرست وابستگی کامل یا انزوای مطلق است. احتمالاً سوکارنو و محمدحتا، بنیانگذاران اندونزی، این لحظه را نه بهعنوان تکرار گذشته، بلکه بهعنوان تحقق آن رؤیای دیرین تشخیص میدادند: اینکه کشورها بتوانند نه فقط در مخالفت بانظم موجود، بلکه در شکلدهی فعالانه به سیاستها و راهبردهای جهانی، با هم همکاری کنند.
جهانی در حال دگرگونی: چندقطبیشدن بهمثابه واقعیت، نه صرفاً شعار
در دهههای گذشته، نهادهای بینالمللی مانند شورای امنیت سازمان ملل و مؤسسات مالی برتونوودز ظاهری از اجماع جهانی ارائه دادهاند، در حالی که نابرابریهای ساختاری را حفظ کردهاند. گزارش سال ۲۰۲۴ صندوق بینالمللی پول نشان میدهد که کشورهای دارای بیش از ۶۰٪ جمعیت جهان، کمتر از ۲۰٪ حق رأی دارند. در این چارچوب، بریکس پاسخی جدی، هرچند نه کامل، به این بیعدالتی است. بیانیه اجلاس ۲۰۲۵ بریکس تنها به بیان ارزشهای مشترک بسنده نکرد، بلکه خواهان اصلاح نهادهای جهانی، افزایش نقش کشورهای در حال توسعه و بازتعریف توسعه بر پایه معیارهای جهان جنوب شد.
رویکرد جنوب شرق آسیا به این تحولات، بیش از آنکه ایدئولوژیک باشد، مبتنی بر محاسبههای عملگرایانه است. این کشورها قصد گسست از غرب را ندارند؛ زیرا همچنان روابط اقتصادی عمیقی با آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن و استرالیا دارند. با این حال، منطقه بهطور فزایندهای در برابر پذیرش منطق بازیهای دوگانه مقاومت نشان میدهد. کشورهایی چون ویتنام، مالزی و تایلند که بهعنوان اعضای بالقوه جدید بریکس مطرح شدهاند به دنبال تنوعبخشی به روابط بینالمللی خود هستند، بدون آنکه در مدار قدرت خاصی جذب شوند.
فلسطین، اوکراین و سیاست اصولی
حمایت بیپرده بریکس از تشکیل دولت فلسطین بهطور مستقیم و جدی در تقابل با پیچوخم بیانیههای چندجانبه غرب قرار دارد. اجلاس ۲۰۲۵ فقط «نگرانی» درباره نوار غزه بیان نکرد؛ بلکه خواستار آتشبس فوری، خروج نیروهای اسرائیلی و دسترسی کامل بشردوستانه شد. این تنها سیاست نیست بلکه آزمایشی برای سنجش اصالت اخلاقی در روابط بینالملل است. وقتی در قیاس با واکنش سریع غرب به اوکراین قرار میگیرد، این دوگانگی آزاردهنده نمایان میشود. در حالیکه غرب در دفاع از کیف تسلیحات و تحریم ارسال کرد، واکنشش نسبت به غزه بارها مبهم یا غایب بوده است.
موضع روشن بریکس، آنچه را بسیاری در جنوب جهانی مدتها حس کردهاند اما کمتر آن را علنی کردهاند قوت میبخشید؛ ارزشهای جهانی نباید انتخابی جغرافیایی باشند. بنابراین این اجماع رو به رشد ضدغربگرا نیست بلکه ضد رفتار دوگانه است.بریکس در پی ایجاد نظم اقتصادی جایگزین و کاهش وابستگی به دلار و نهادهای مالی غربی است. با ابزارهایی چون بانک توسعه نوین، مسیر تازهای برای تأمین مالی ارائه میدهد که میتواند قدرت چانهزنی کشورهای جنوب جهانی، بهویژه در جنوبشرق آسیا، را افزایش دهد.
گرچه اختلافات درونی (مثل تنش چین و هند) چالشبرانگیزند، اما بریکس برای پیشرفت به وحدت کامل نیاز ندارد، بلکه به ارادهای مشترک متکی است. اجلاس ۲۰۲۶ در هند تعیینکننده آینده این مسیر خواهد بود، اما نشانهها حاکی از پایان دوران سلطه بیچونوچرای غرب بر جنوب جهانی است.
منبع: سی آسیا/اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما